دکتر باقر عاقلی نویسنده، رومه نگار، پژوهشگر و مورخ برجسته ی برای اهل علم شخصیت آشنایی است .دکتر عاقلی دارای مدرک دکترای علوم ی از دانشگاه تهران و دکترای تاریخ از دانشگاه میشیگان در ایالات متحده امریکا و صاحب تألیف صدها مقاله و تألیف 25 جلد کتاب در حوزههای تاریخی و ی است تا جایی که استاد باستانی پاریزی وی را آگاهترین و مطلعترین مورخ معاصر در زمینه? شناخت رجال ایران در عصر قاجار و پهلوی دانستهاست.شاید کمتر کسی بداند که دکتر عاقلی در واقع دکتر باقر آقا علیخانی از آشنایان دور و همشهری ما از روستای خیارج(توابع بویین زهرا) است که بعدها نام خود را به عاقلی تغییر داد.
خوب به یاد دارم که چند سال پیش برای ویژه نامه عید تابان مصاحبه مفصلی با وی انجام دادیم و کمی بعد هم برای دیدار با وی به منزلش در منطقه دروس رفتیم . پذیرایی گرمی از ما کرد و چند جلد کتاب از جمله کتاب برجسته خود در مورد قوام السلطنه را به ما هدیه داد . آن زمان من نماینده قزوین بودم و دکتر عاقلی نسخه ای از پوستر انتخاباتی خود در سال 1347 را نشان مان داد .
در سال های اخیر استاد دچار بیماری آایمر شده بود و روزهای سختی را می گذراند و در این بین پدر به شکل مکرر و با تماس تلفنی با فرزند ایشان جویای احوال بود و این مساله به تعبیر پسر ایشان برای خانواده عاقلی مایه دلگرمی بود .چندی پیش هم به پبشنهاد فرزند دکتر عاقلی قرار بود جمعی از قزاونه من جمله استاد بهاالدین خرمشاهی و آقای دکتر ابراهیم دینانی که با وجود ریشه اصفهانی در دوران جوانی و در قزوین با پدر آشنا شده بود، دور هم جمع شوند اما متاسفانه مقدمات چنین جلسه ای با اخبار گاه و بیگاه بیماری دکتر عاقلی به تعویق می افتاد تا آنکه روز پنج شنبه دکتر عاقلی پس از ماه ها بیماری و درد و رنج دار فانی را وداع گفت. خبر را فرزند ایشان که به اتفاق دکتر خرمشاهی در چاپخانه و در تدارک مراسم بودند به پدر دادند و برای من هم این خبر ناگوار و تلخ بود به ویژه انکه از نزدیک علاقه این مرد محقق و دانشمند به تاریخ این مرز و بوم و اهتمام وی برای ارایه منصفانه تصویری روشن از برهه های سرنوشت سازی از تاریخ ایران را شاهد بودم و می دانم که در فضای بی انصافی و سخنان و قرائت های بی پایه، ظهور یک عاقلی دیگر تا چه اندازه دشوار خواهد بود. خداوند او را قرین رحمت خود کند.
منبع: وبلاگ خورشید
دکتر عاقلی در ویکی پدیا
آخرین مصاحبه دکتر عاقلی در جدید آنلاین
انتخابات در خیارج
امسال هم مردم فهیم و ی روستای خیارج، مانند سایر مردم کشورمان، در انتخابات ریاست جمهوری و شورای اسلامی شرکت می کنند.
تاریخ انقلاب شاهد حضور پر شور مردم خیارج در تمام عرصه های انتخاباتی می باشد.
بیشتر مردم این روستا گرایش اصلاح طلبی دارند و بزرگان ی این روستا از نزدیکان آقایان هاشمی و و ناطق نوری و هستند و بالطبع مردم هم این گرایش را پیدا می کنند.
البته دوره ی قبل ، در انتخابات ریاست جمهوری این قاعده بهم خورد و طیف طرفدارن اصول گرا افزایش پیدا کرده بود و با نصب بنرهای بزرگ تبلیغاتی در سطح روستا حمایت خود را از دکتر ، به مسابقه ی تبلیغاتی بدل کرده بودند.
به نظر می رسد همین رویه در این دوره هم بر قرار باشد.
در هر صورت، مهم حضور مردم در پای صندوقهای رأی است و هر کس طبق فهم خود به هر نامزدی رأی بدهد، به تکلیف خود عمل کرده.
بقول رهبر معظم انقلاب، باید ببینیم، خداوند محبت چه کسی را در دل مردم می اندازد.
امیدوارم ابن انتخابات هم مثل قبل پر شور و حماسی برگزار شود تاحماسه ی ی» مدّ نظر رهبر معظم انقلاب ایجاد شود.
به کوری چشم بد خواهان و دشمنان ایران اسلامی
نوروز در استان قزوین و البرز
امسال نوروز را با سفر به مناطق جنگی شروع کردیم
بعدش هم به روستا رفتیم.
روستای خیارج در حوالی قزوین، خانه ی امید ماست.
خیارج و آثار باستانیش در کل استان شناخته شده است
خیارج و بزرگانش، علماء و بزرگانش، خیارج و مردم مهمان نوازش، خیارج و همه ی خوبیهایش.
امسال در ابتدا به خیارج رفتیم و بعد هم به قزوین و در ادامه به استان البرز سفر کردیم.
در ادامه تصاویری را از این سفر تقدیم می کنم البته برای اختصار لینک تصاویر را می گذارم.
عمه ی پدرم و پسرش، من و برادرانم
زیارت قبر شهید بابایی در قزوین
میوه های غول پیکر در شهرک بعثت کرج
سیزده بدر در باغ های مشکین آباد کرج
این هم عکسهای نوروزی امسال/ نوروز 1392
زله خیارج سال 1341
مقارن ساعت یازده صبح روز یازدهم شهریور 1341، زله بسیار شدیدی که وسعت آن 2/7 در مقیاس ریشتر بود، بخش وسیعی از ایران را لرزاند. مرکز اصلی این زله دهشتناک که در یک قرن اخیر در نوع خود منحصر به فرد بشمار می رفت، بویین زهرا (از توابع قزوین) بود. در اثر این زله م از بیست و پنج هزار نفر کشته و ده ها هزار نفر دیگر نیز زخمی و بی خانمان شدند. در زله بویین زهرا که در سرزمینی به وسعت چهل هزار کیلومتر مربع روی داد، بیش از یک صد و ده روستا نیز با خاک یکسان گردید. عکس هایی را که در این پست مشاهده می کنید نخستین باری است که پس از ?? سال از وقوع این زله، منتشر می گردند و البته خود گویای عمق درد و مصیبت جانکاهی است که بر مردم ما در این فاجعه ملی وارد آمده است.
با تشکر از دوست عزیزم
حسن آقا
وبلاگ ققنوس
حال و احوال خیارجی
این هم یک نمونه مکالکمه خیارجی بین دو خانم تات
: سلام، چینیشه؟
-: علیک سلام،خواریمه.
: چه مکری؟
-: بد نیمه، ته چینشه؟
: ازی جی خواریمه،زاروئی خوارینده؟ دده ننی خوارینده؟
-: خدا را شکر همشون خوارینده.
: خاب ایشالا که ساق و سلومت بایا،یون ساقیون بی، دماغیون چاق بی،کیفیون کوک بی.
-: دستی درد نکری،خدا اشتی جی زارونی را نیادی،شما را جی سلامیت و یون ساقی اوندی.
: خیر ویناشه، میای بشون محله، ای چای ، نونو پنیری همرا بوخرون؟
-: نه، مگومه بشمه چول، اینا علف چروا را بورمه،بی اینه دفعه.
: زارون سلام برسون.
-: تی جی سلام برسون.
:خداحافظی بی.
-: خدا اشته نیادی.
درباره این سایت